سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انجمن زیست شناسی شاهد گلپایگان
 
قالب وبلاگ

 

این، تصویر ریزنگار الکترونی یک دانه گل پرنده بهشت (Strelitzia reginae) است. این گیاه، بومی‌ آفریقای جنوبی است و گل‌هایی به رنگ‌های مشخص آبی و نارنجی دارد که شباهت زیادی به یک پرنده خوش‌رنگ دارد.

 این دانه در اصل به عنوان نمونه‌ای برای نقاشی رنگ روغن آنی کاوانا تهیه شده بود، اما علاقه دیو مک‌کارتی به این دانه باعث تولید این عکس حیرت‌آور شد

 

 

p4

 

این عکس شفاف میکروسکوپی از اسپایک واکر، مویرگ‌های خونی منظقه مژگانی چشم یک گاو است. سوراخ‌های بسیار ریزی که در عکس نشان داده شده‌اند، مایعی را ترشح می‌کنند که رطوبت لازم را برای عدسی و قرنیه چشم فراهم می‌کند.
این عکس از انبوه 27 عکسی به‌وجود آمده که در اعماق مختلف گرفته شده و با هم ترکیب شده‌اند تا ظاهری سه بعدی ارائه دهند. مویرگ‌ها با تزریق یک رنگ غیرقابل حل در شریان مشخص شده‌اند. عکس: ام. آی واکر

 

 

p5

 

این عکس، اعصاب حسی موجود در انتهای یک فولیکول مو را نشان می‌دهد. اعصاب حسی به محرک‌ها پاسخ می‌دهند تا حرکت، فشار و درد را مخابره کنند.

رنگ‌های این عکس با استفاده از نیترات نقره و سپس پردازش آن درست مانند یک فیلم عکاسی تهیه شده است. اکسون‌های عصبی به رنگ سیاه نمایش داده شده‌اند. عکس: ام. آی. واکر

 

p6

 

اسپایک واکر در چهارمین عکس خود زیبایی را به نمایش گذاشته است. این عکس کریستال‌های آسپرین است که با یک میکروسکوپ نوری گرفته شده است. آسپرین نه‌تنها به عنوان یک مسکن و ضدالتهاب، که به عنوان رقیق کننده خون و ضدلخته نیز بکار می‌‌رود. عکس: ام. آی واکر

 

 

  p7

 

 

تصویر دیگری از اسپایک واکر پلانکتون‌ها را نشان می‌دهد. در این تصویر وی از نورپردازی راینبرگ استفاده کرده که از دیسک‌های رنگی برای تهیه رنگ‌های مرتعش استفاده می‌شود و پلانکتون‌های بسیار سریع را در پس‌زمینه‌ای شفاف و آبی مشخص می‌کند.
پلانکتون‌ها به موجودات، گیاهان یا حیوانات ریزی گفته می‌شود که با توانایی بسیار پایین حرکتی در دریا شناور هستند. آنها به دو دسته اصلی تقسیم می‌ شوند. فیتوپلانکتون‌ها یا پلانکتون‌های گیاهی که در نزدیکی سطح آب شناورند و برای انرژی خود به نور وابسته هستند؛ و زوپلانکتون‌ها، حیواناتی تک‌یاخته‌ای یا چند یاخته ای که به طور طبیعی از دیگر پلانکتون‌ها تغذیه می‌ کنند. عکس: ام. آی واکر

 

 

 

p8

 

موضوع مطالعه در این عکس، یک سوختگی است که عکاس بر اثر ریخته شدن سوپ روی دستش به آن دچار شده است. سلول‌های پوستی سوخته درون یک میکروسکوپ الکترونی نشان داده شده‌اند. به گفته وتسون "این نوع کنجکاوی در تصویرسازی اهمیت دارد، زیرا هرگز نمی‌ دانید چه چیزی پیدا می‌کنید." عکس: آن وتسون

 

 

 

  p9

 

 

این ریز عکس اسکن شده دیگر توسط آن وتسون، سلولی را که در محیط کشت سلول‌های سرطان ریه تولید شده است، نشان می‌ دهد. برآمدگی‌های بنفش و نامنظم، حباب نامیده می‌ شوند که از تجزیه اسکلت سلولی غشای پلاسما بوسیله سرطان به‌وجود آمده‌اند.

تشکیل زائده حباب مانند در بسیاری از فرایندهای سلولی از جمله نقل و انتقال سلولی، تقسیم سلولی و فشارهای فیزیکی و شیمیایی اهمیت زیادی دارد. عکس: آن ویتسون 

 

 

p10

 

این عکس، دو گلبول قرمز خون را نشان می‌دهد. گلبول قرمز طبیعی در پس زمینه گلبول قرمز داسی‌شکل که تحت تاثیر کم‌خونی است، قرار دارد.
کم‌خونی داسی‌شکل، نوعی بیماری خونی است که باعث می‌شود گلبول‌ها به صورت داسی شکل درآیند و از توانایی حمل هموگلوبین آنها کاسته شود. این بیماری ژنتیکی هنگامی‌ ایجاد می‌شود که فرد ،دو نسخه  از ژن بیمار را داشته باشد.

این بیماری بیشتر در کشورهایی رایج است که مالاریا نیز در آنها شایع است؛ جالب اینجاست که یک نسخه از ژن کم خونی داسی شکل باعث مقاومت در برابر مالاریا می‌ شود. عکس: جکی لووین

 

 

 

p11

 

این تصویر ساختار داخلی کبد یک موش را نشان می‌دهد و به ما در آشنایی بیشتر با این اندام کمک می‌کند. رگ‌های خونی سینوسی موجود در بافت به رنگ صورتی دیده می‌شوند. این رگ‌ها شامل گلبول‌های قرمز خون در کبد هستند. سلول‌های کبد که با رنگ قهوه‌ای مشخص شده‌اند، به صورت صفحاتی اطراف سینوس‌ها را گرفته‌اند.
صفرا در شیارهایی که با رنگ سبز مشخص شده جریان دارد. آنها در فضاهای بین سلولی قرار گرفتهاند و صفرا در میان آنها تا روده کوچک در جریان است. عکس: جکی لووین

 

 

 

p12

 

این عکس‌ها تصاویر پیشرفت سر یک موش را در اوایل دوره جنینی نشان می‌دهد. در این تصاویر میکروسکوپی نمونه‌ها در پلاستیکی که با اوئسین، یک رنگ فلورسنت رنگ آمیزی شده، جاسازی شده‌اند. از دستگاه مخصوصی برای جدا کردن قسمت‌های خوب نمونه به نازکی 2 میکرون استفاده شده و تصویر قطعه باقیمانده پس از جداسازی هر ورق گرفته می‌شود.
با استفاده از یک نرم‌افزار کامپیوتری، ساختارهای متفاوت درون سر قابل مشاهده است. همان‌طور که در اینجا نشان داده شده، می‌توان کانال‌های رنگی را برای تشخیص بیشتر به نمونه سه بعدی اضافه کرد. عکس NIMR

 

 

p13

 

این تصویر سه بعدی لایه‌ای کوچک از روده موش است که با روش‌های چند رنگی فلورسنت گرفته شده است. پرزهای ریز درون روده، منطقه سطح را وسیع‌تر کرده و با این کار به هضم کمک می‌کنند.

پل اپلتون و همکارانش با ترکیب تصاویر، موفق به مطالعه تغییراتی شدند که سرطان روده بزرگ در امعاء درونی بدن ایجاد می‌کند. 

"فیاضی"


[ دوشنبه 91/10/25 ] [ 5:22 عصر ] [ انجمن زیست شناسی ] [ نظرات () ]

پژوهش جدید دانشمندان دانشگاه استنفورد نشان داده که انسانها احتمالا بطور تدریجی در حال کند ذهنتر شدن هستند .


انسان‌ کند ذهن شده است؟

این پژوهش که در مجله Trends in Genetics منتشر شده، بر این اساس است که بشریت فشار تکاملی برای هوشمند شدن را هزاران سال پیش در پی آغاز زندگی در شهرک‌های متراکم کشاورزی از دست داده است.



به گفته این محققان، توسعه قابلیتهای فکری و بهینهسازی هزاران ژن هوشی احتمالا به شکل غیرشفاهی در گروههای انسانی پیش از ظهور اجداد انسان در آفریقا رخ داده است.



طبق این نظریه، از آن زمان به بعد این رویه یک سیر نزولی داشته است.



البته این نظریه خالی از انتقاد نبوده و برخی بر این باورند که بجای از دست دادن تواناییهای هوشی، انسانهای امروزی آنها را به شکل گونه‌های مختلف هوش متنوع کرده‌اند.



انسانهای اولیه با قابلیتهای مکانی خود مانند ساخت سریع پناهگاه یا کشتن ببرها با نیزه زندگی کرده یا مرده‌اند. امروزه اگرچه همه از قابلیت مکانی برای انجام کارهای به ظاهر ساده مانند شستن ظرفها یا هرس گیاهان برخوردارند اما به گفته محققان، این کارها نیز به نیروی مغزی زیادی نیاز دارند.



این قابلیت‌ها را می‌توان مدیون اجداد انسانی و مکانیزم کاملا تنظیم شده انتخاب طبیعی دانست و در عین حال توانایی کارهایی مانند بازی شطرنج یا شعر گفتن احتمالا اثرات جانبی آن هستند.



طبق این پژوهش، اما پس از گسترش کشاورزی و آغاز زندگی در جوامع متراکم‌تر، نیاز شدید برای نگهداشتن این ژنها در حالت اوج بتدریج از بین رفته است و احتمال کمتری وجود دارد که مزیت تکاملی هوش از زمان شکارچی-گردآورنده بیشتر شده باشد.



این از آن جهت است که اگر یک انسان اولیه نمی‌توانست بدرستی یک راه‌حل برای تهیه غذا یا پناهگاه بدست آورد، جان خود را از دست می‌داد اما انسان مدرن دیگر از عواقب این چنین در تصمیمات خود برخوردار نیست.



چیزی حدود 2000 تا 5000 ژن به تعیین هوش انسانی پرداخته و این ژنها به تغییرات مضر یا جهشها مستعد هستند. بر اساس دانش رشد جهشها، این محققان به این نتیجه رسیده‌اند که یک انسان عادی دو تغییر چشمگیر ژنتیکی را که در 3000 سال گذشته تکامل یافته، در بر دارد.


این فرضیه ابتدا برخلاف تصور است. همچنین در 100 سال اخیر میانگین هوشبهر جهانی افزایش چشمگیری داشته که با عنوان اثر فلین شناخته شده است. اما به گفته این محققان این اثر بیشتر در نتیجه مراقبت‌های بهتر در دوران بارداری، تغذیه بهتر و کاهش قرار گرفتن افراد در مواجهه با مواد شیمیایی موثر در توقف رشد مغزی مانند سرب است.



این در حالیست که به گفته دیگر محققان، تنها برخورداری از جهشهای ژنتیکی بیشتر باعث کندذهنتر شدن انسان نمی‌شود و در عوض حذف فشار برای شکارچی یا گردآورنده بودن بر روی انسان به وی اجازه تکامل در یک جمعیت متنوع‌تر با هوشهای گوناگون را داده است.



به گفته آنها، 200 هزار سال قبل بشریت نمی‌توانست از افرادی مانند استفن هاوکینگ برخوردار باشد؛ اما امروزه انسانهایی با ظرفیت هوشی وی به انجام کارها و تفکرانی مشغول هستند که در محیط سازگاری تکاملی به هیچ‌وجه قابل دستیابی نبودند.

 


[ دوشنبه 91/10/25 ] [ 4:46 عصر ] [ انجمن زیست شناسی ] [ نظرات () ]

   ویروس کشی!



بینی:
چرا تهمت می‌زنی؟ مرا بگو که توی این سرما رفته بودم بیرون تا آشغال‌ها را دم در بگذارم. حالا که این طور است تمام دریچه‌های ورودی و خروجی‌ام را کیپ می‌کنم.



غدد لنفاوی:
نه نبند. من از بس آشغال خورده‌ام حالم بد شده. لااقل در را کمی باز بگذار، دارم بالا می‌آورم.



ریه:
‌ ای لعنت بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغال بریزد! مُردم از بس با اکسپکتورانت اینجا را شستم.



بصل‌النخاع:
لطفا با این حرف‌ها روی اعصاب من راه نروید. الان به همه جا اس‌ام‌اس می‌زنم که شما خطر ویروس را جدی نگرفته‌اید و به جای هم‌فکری دارید با هم بحث می‌کنید.



عصب:
عموجان! برای اینکه تنبیه شوند سنسورهای درد را فعال کنم؟



هر دو کلیه (با هم):
نه، عصب! خیلی خطرناکه عصب!



جگر:
از دست من فعلا کمکی بر نمی‏آید. با اجازه می‌خواهم بروم.



پروستات:
کجا جیگر؟!



گلبول سفید:
برای مبارزه با بافت‌های آسیب دیده، به کمک‌های نقدی  احتیاج داریم.



صفرا:
باز باید سرِ کیسه را شل کنم؟



روده:
این بحث‌ها را کنار بگذارید. ویروس دنبال ایجاد تفرقه و همین اختلاف‌هاست. ببینم، اینجا کسی مسواک یا خلال دندان ندارد؟ فکر بد نکنید، می‌ترسم ویروس لای یکی از پرزهایم مخفی شده باشد.



معده:
مسواک نه، ولی دهان‌شویه مخصوص دارم. آدرسش را بده تا بریزم آنجا.



روده:
روده بزرگ، بعد از کوچه اول، سمت چپ، بالاتر از کبابی، نبش ساندویچی، سر پیچ!... آخ سوختم. این مثلا دهان‌شویه بود؟



ریه:
یکی به بینی بگوید دریچه‌ها را باز کند. مُردیم از کمبود اکسیژن.



مغز:
اینجا رادیو پیام! در کلیه رگ‌ها و شاهرگ‌ها به علت سهمیه‌بندی اکسی‍‍‍ژن و کمبود سوخت،‌ شاهد ترافیک سنگین گلبول‌های قرمز هستیم. در محور بزرگراه آئورت هم گلبول‌های قرمز پشت ترافیک مانده‌اند. ماموران راهداری و پلیس راه در حال باز کردن محور حلق و دهان و رساندن اکسیژن هستند.



گلبول سفید:
من دنبال ویروس کُش جدیدم. کسی ندارد؟ ویروس، آپدیت شده و آنتی ویروسی که نصب کرده‌ام جواب نمی‌دهد. اگر دهان همین‌طوری باز شود، ممکن است بقیه جاها هم ویروسی شوند.



پوست:
آخ! یک موشک الان به پشتم اصابت کرد و سوراخ شدم.



بینی:
چه بوی الکلی می‌آید! با اینکه دریچه‌هایم را بسته‌ام اما بویش تابلو است.



قلب:
وای نکند ویروس برای اینکه «مخ»‌مان را بزند، با خودش الکل آورده؟ آهای مخچه! مراقب باش.



عصب:
باز تودچار استرس شدی و ضربانت بالاتر رفت؟ یک دقیقه آن تلمبه‌ات را بگذار زمین و استراحت کن؛ نترس. بوی الکل به خاطر آمپول است. با خودش ویروس‌کش جدید آورده.



ویروس:
‌ای گلبول سفید، ‌‌ای بچه سوسول، ‌‌ای دوپینگی، ‌ای تزریقی! ‌زورت به بچه‌هام رسیده؟ اگر راست می‌گویی بدون تزریق می‌آمدی مبارزه.



غدد لنفاوی:
تقصیر خودت است که هرجا می‌روی مهمانی، ماشین جوجه‌کشی راه می‌اندازی و خودت را تکثیر می‌کنی؛ اینجا مجتمع مسکونی است، حرمسرا که نیست!



ویروس:
غلط کردم. راستش اینها بچه‌های واقعی‌ام نیستند. همه‏شان کپی‌های غیرمجازند! به من کاری نداشته باشید، خودم توقیف‌شان می‌کنم.



لنفوسیت:
دیگر دیر شده. من مامورم و معذور.


ویروس ضعیف و ضعیف‌تر شده و دیگر نمی‌تواند خود را تکثیر کند.



گلبول سفید:
حالت جا آمد آقا ویروس؟ البته بهتر است بگویم «آغا» ویروس!



ویروس:
من الان کارم تمام است اما قول می‌دهم که دوباره برگردم. مرا از در بیندازید بیرون،‌ از پنجره وارد می‌شوم.



روده:
زیاد داری حرف می‌زنی. سوار شو می‌خوام بیندازمت بیرون بچه‏پررو. رو که نیست، ‌سنگ مثانه است!



مثانه:
چرا به من توهین می‌کنی؟ من اگر سنگ داشتم که خودم می‌زدم توی سر این ویروس، نه اینکه مثل کلیه بروم با سنگ‌هایم گردن‌بند مجلسی درست کنم!

در حالی که همه به این حرف می‌خندند، روده ویروس را اخراج می‌کند و دست‌هایش را با آب می‌شوید! مغز از همه تشکر می‌کند                                                            گردآورنده:حقیقت


[ دوشنبه 91/10/25 ] [ 12:0 صبح ] [ انجمن زیست شناسی ] [ نظرات () ]

واااااای خسته شدم!!!!!!!!

حیوانات در حال مطالعه و تحقیقات (25 عکس)


[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 3:47 عصر ] [ انجمن زیست شناسی ] [ نظرات () ]

پیش به سوی مهندسی

حیوانات در حال مطالعه و تحقیقات (25 عکس)

 


[ دوشنبه 91/10/11 ] [ 3:40 عصر ] [ انجمن زیست شناسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 165499